ممنوون مهربونم
امروز یه اتفاق خیلی خوب واسم افتاد
خیلی خوشحالمممم
بقول یکی از دوستام هروقت تو زندگی به لبه پرتگاه رسیدی
نگران نباش چون یا خدا از پشت محکم می گیرتی یا پرواز کردنو یادت میده
امروز یه اتفاق خیلی خوب واسم افتاد
خیلی خوشحالمممم
بقول یکی از دوستام هروقت تو زندگی به لبه پرتگاه رسیدی
نگران نباش چون یا خدا از پشت محکم می گیرتی یا پرواز کردنو یادت میده
خدایا باهام قهر نکن
خودت می دونی جز تو کسی رو ندارمممم
خودت آگاهی از وسعت تنهاییهام
دیروز با دختر خالم رفتیم سینما
هر بار که میریم فیلما همین طوریه
پر بی حیایی
دوس ندارم دیگه برم سینما
چرا حیا دیگه ارزش نداره
گم شده دیگه
شاید نسل آینده اگه بهشون بگی حیا ، بگن چیه خوردنیه؟؟
خدایا ببخش ما رو دیگه انگار همه ارزشا داره کم رنگ میشه...
سلام این عکس شهید مدافع حرمه ؛
عید امسال راه برگشت از راهیان نور ،ما رو بردن بهشت زهرا این عکس اونجا گرفتم
خیلی چهره پرآرامشی داشت
شهدا رو خیلی دوس دارم همیشه باهاشون حرف می زنم ؛ می دونم که هوامونو دارن همیشه
قصه تکراری است. همان که بارها خواندیم و دیدیم و شنیدیم.
قصه الا، همان دخترکی که در آغاز با خوبی و خوشی در خانهای گوتیک، در سرزمینی که دقیقاً معلوم نیست کجاست، کنار پدر و مادرش زندگی میکند، اما خوشی ماندگار نیست.
«غم و اندوه به هر سرزمینی میرسد. مهم نیست که چقدر خوشبخت باشند. به این ترتیب غم به خانه الا هم رسید».
زمانه تصمیم میگیرد به این خانواده کوچکِ خوشبخت سخت بگیرد. مادر میمیرد و برای همیشه از پیش دخترک و پدر میرود، اما قبل از رفتن شاهکلیدی دست دخترش میدهد که با آن میتواند قفل همه درهای بسته را باز کند:
«شجاع و مهربان باش»...
با همه این حرفها، دیدن این فیلم خالی از لطف نیست؛ فیلمی با الگوی ساده که مدام به ما یادآور میشود با شجاعت و مهربانی میشود از پس همه مشکلات برآمد، فیلمی که با شیطنت به ما القا میکند جایی که همه درها بسته شده، ته قلبمان منتظر جادویی کوچک باشیم؛
دنیا ... دنیا
انگار همش تو خوابم یکی بیاد بیدارم کنه
باورم نمی شه هر لحظه دارم به مرگ نزدیک تر می شم
خدایا
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند
خدایا من هنوز مرگ باور نکردم ..چشمم به کرمت خوشه وگرنه اوضاع اون دنیام خیلی خرابه
خدایا تو رو امام حسین بهمون رحم کن
تنها کسی که دردمو می فهمه تویی خدا
از بیرون خوبم ولی حال درونم فقط خودت می دونی
الان کجاست
اونی که می گف دوسم داره
اونی که می گف بی من می میره
ای خدا
الان حالش خوبه مگه نه
دلم گرفته خدایا تو دلگشایی کن
می گوییم حالمان خوب است
اما تو باور نکن آقا...
گفته بـــودم بی تو می میــرم ولی ایــن بار ، نه
گفته بـــودی عاشقـــم هستی ولی انگــار ، نه
می روی اما خودت هم خــــوب می دانی عزیـــز
می کنی گاهــی فــــرامـوشم ولی انکـــار ، نه
سخت می گیـری به من با اینهمه از دست تـو
می شوم دلگیـــر شایــد نازنیــن ، بیــــزار ، نه
قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسد باران؟
یکی می پرسد اندوه تو از چیــست؟؟؟
سبب ساز سکوت مبهـــــمت کیـــست؟؟؟
برایش صادقانه می نویسم...
برای آنکه باید باشد و نیســـت!!! ...
اللهم عجل لولیک الفرج
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ز من هر آن که او دور
چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک
از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من
ستاره ها نهفته
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
هوای گریه با من